روز اول مدرسه
امروز خاطرات همه بزرگترها تکرار شد با رفتن پارسا به مدرسه که چند روزی بود لحظه شماری میکرد و به قول بابا عباس ما بیشنر هیجان داشتیم، ناخودآگاه تاریخ تکرار شد و همه بزرگترها یاد بچه گی خودشان کردند. امروز کلاس بندی و آشنایی بچه ها با مدرسه و مربیان بود . امروز استرسی در دل خانواده ها بود که آینده فرزندشان چگونه رقم خواهد خورد. نمیدونم چرا پارسا اونجور که باید ذوق و شوق نداشت ولی پیامدش خیلی صحبت و تعریف از همان ۲ ساعتی که با هم اونجا بودیم داشت. منم امیدوارم مدرسه برای فرزندانمون به تلخی دوران ما نباشه و بچه هایی کار آفرین بار بیان و دانش و علمی که براش زحمت خواهند کشید به درد زندگیشون و یا بهتر زندگی کردنشون بخوره.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی