پارسا بشكوهپارسا بشكوه، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

پارسا بشکوه

ماجرای خواب

1396/5/29 14:51
نویسنده : مامان و بابا
98 بازدید
اشتراک گذاری
پارسا جان برای خواب همیشه مشکل داره. حتی اگه یه عالم خوابش بیاد نمیره بخوابه باید خانه تاریک و سکوت بشه تا بخوابه. در اوج خستگی اگه تا ۱۲ یا ۱ شب هم بیدارباشیم پا به پای ما بیداره. به خاطر همین ما هر شب دو سانس داریم. یه دور بین ۸:۳۰ تا ۹:۳۰ خاموش باش داریم تا پارسا جان به خواب بره یه بارم بعد از خواب پارسا و ادامه کارهای عقب افتاده از جمله درس و مطالعه و دیدن سریالهای شب ، خاموش باش زده میشه. دیشب پارسا بعد از ۴۰ دقیقه که من در اتاق براش قصه گفتم و کنارش ماندم در اخر خوابش نبرد و تقاضای خواب کنار ما را داشت. من خیلی خسته بودم و کارهام مانده بود ولی متاسفانه مجبور شدیم همه به رختخواب رفتیم. من از دست پارسا ناراحت بودم و عصبی. پارسا یه عالم عذر خواهی کرد ولی من عصبانی بودم. اونم به خاطری که ناراحتی من براش مهمه یه عالم گریه کرد که خودمم دلم سوخت. الان میخوام با خود پارسا صحبت کنم که شاید بعده ها این مطلب را میخونه. پارسا جان دلم نمیخواست گریه کنی چون تو همه وجودم هستی. وقتی خودت را به من نزدیک میکنی و سعی در راضی کردن من داری خیلی دوست دارم بلافاصله ببخشم ولی احساس میکنم اگه این کار را بکنم هیچ وقت مستقل نمیشی. وقتی نازم میکنی و بهم میگی لطفا من را ناز کن من که عذر خواهی کردم، دوست دارم ولی به خاطر خودت ، خودم را کنترل میکنم. ولی بدون که عاشقتم و بعد از خوابت ساعتها محو تماشای صورت ناز و معصومت هستم. نازنینم امیدوارم کمی سختگیری من برای مستقل شدن و قوی بار امدنت (همانطور که تا حالا نشان داده شده) مفید باشه. دوست دارم عزیزتر از جانم
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)