پارسا بشكوهپارسا بشكوه، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

پارسا بشکوه

کرم خاکی

پارسا جان اصولا شبها زود میخوابه و صبحها زود بیدار میشه . این هفته چهارشنبه ما دنبال خانه بودیم و او شب دیر خوابید صبح پنجشنبه چون میخواستم به کلاس زبان برم مجبور بودیم زود بلند بشیم. من و بابا عباس تو اتاق صحبت میکردیم که پارسا بیدار شد و بصورت کرم خاکی خودش را به ما رساند و همه ما با خنده روزمان را شروع کردیم ...
5 بهمن 1396

تهران آبی

امروز ۲۵ دی ماه هنوز دو تا از امتحانهای بابا عباس باقی مانده. دوران بد و پر استرسی هست.. مریضی من و امتحانهای ترم دوم فوق لیسانس بابا عباس و استرس خرید خانه و تعویض منزل ، همه چیز را بهم ریخته. ولی پارسا مثل همیشه در دوران زیبای بچگی در حال گذران عمر و آموزش و رشد هست. امروز بعد از مدتها خدا لطف کرده بود و با نعمت باد کمی از آلودگی تهران کم کرده بود. با اینکه سرد بود ولی خیلی روز خوبی بود. برای اینکه دیرتر به خانه بریم تا بابا درس بخونه با پارسا به پارک رفتیم. هوا صاف و پر از ابرهای سفید بود. پارسا سوار تاب شد و خیالش را به دست من سپرد. من با حس خوب دشت و جنگل و برکه و سیر در ابرها و فضا و پخش آهنگ آرام ریچارد چند دقیقه ای انرژی خوبی به پارس...
25 دی 1396

تولد پنج سالگی پارسا

پارسای عزیزم روز ۱۷ دی تولدش بود به خاطر امتحان بابا عباس و نبود مامان جون و بابا جون قرار شد مراسم تولدش به بهمن موکول گردد. من برای اینکه روز تولدش را بیاد روزی که در اوج درد، خداوند پارسا جان را که شیرینی اش به اندازه عسل بود به ما عطا کرد را گرتمی بدارم ، شیرینی خریدم به مهد فرستادم و پارسا که خیلی سورپرایز شده شیرینی را به دوستانش تعارف کرده . او میگفت اولش همه میگفتیم تولد کی هست که ناگهان مریم جان میگه تولد پارسا جان هست و پارسا ذوق میکنه. بعد از ظهر روز تولدش رفتم پازلش را قاب گرفتم و بعد دو تا عروسک بابا نوئل و آدم برفی گرفتم و یه کرگدن و یه حباب آرزو و بعد با مامان مانی قرار گذاشتیم و به تئاتر داروک و گربه نوازنده رفتیم . عروسکها ...
24 دی 1396

[center][img:photos/file_33944.jpg][/center]

بعد از ماهها آنقدر پارسا اصرار کرد که حوصله اش سر رفته و میخواد به مسافرت بره و حوصله رفتن به مهد نداره تا اینکه تصمیم گرفتیم به محمودآباد بریم. فرزانه مامان مانی یه سوییت بزرگ و عالی برامون رزرو کرد الان در سفر هستیم و بسیار هوای خوبی هست پارسا برای اولین بار شن بازی کرد و خودش را در شن غلط داد. روز بعد به کارگاه رباتیک و نقاشی و سرگرمی رفت و بعد به بازی ...
15 آبان 1396